• Berita Dunia

  • Berita Dalam Negeri

  • Seputar Khilafah

  • Tahukah Anda

  • Hikmah dan Kisah

  • Muslimah

  • Pendidikan Anak

آینده مذاکرات فلسطینی ـ اسرائیلی در سایه ادامه شهرک سازی

مسئله شهرک سازی یکی از مهم ترین مسائلی است که اساس درگیری فلسطینی ـ اسرائیلی را به ویژه در سایه افزایش خطرناک فعالیت های شهرک سازی در خاک کرانه باختری تشکیل می دهد که این مسئله نتایج آتی و احتمالی مذاکرات فلسطینی ـ اسرائیلی را از نظر عملی و استراتژیکی به ویژه در زمینه مرزهای دولت وعده داده شده فلسطین، بی ارزش کرده است و اقدامات جنجال برانگیز شهرک سازی  در این سرزمین حالات ناامید کننده و جغرافیای تحریف شده ای را ترسیم می کند.
 
جدای از اشتباهات تاکتیکی که سبب توقف موقت مذاکرات شده است، گویا روند مذاکرات در سایه دستاوردها و محدودیت هایی که موازین قوای کنونی را تحت تأثیر قرار داده است و موضعگیری ها و آمادگی های طرف های مختلف مرتبط با این قضیه، به دلایل نامشخصی ادامه می یابد.
 
از شواهد چنین بر می آید، روند مذاکرات با توجه به مواضع سران تشکیلات خودگردان در رام الله و مشروط ساختن از سر گیری مذاکرات از سوی آنها به توقف شهرک سازی، یک گام به عقب بازگشته است، تحولات و تغییرات صورت گرفته نشان از عقب نشینی تدریجی در مواضع تشکیلات خودگردان می دهد که کم کم به نقطه اول باز می گردد.

مقدمه 
 
رژیم صهیونیستی از زمان امضای توافق اسلو در سال 1993 که در آن تصویب شد مسئله شهرک سازی پس از نتایج نهایی مذاکرات مورد بحث قرار گیرد، با تمام سرعت می کوشد تا وقايع ملموسی را بر این سرزمین تحمیل کند. تلاش برای کاهش مساحت فلسطین نتایج آتی هر مذاکره ای را با فلسطینیان دگرگون خواهد ساخت و حاکمیت فلسطین را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
 
نشست" کمپ دیوید" که در سال 2000 م برگزار و در آن درباره راه حل نهایی دو موضع فلسطینی ـ اسرائیلی بحث و گفتگو شد، نتیجه ای در پی نداشت و مذاکرات به بن بست منتهی گردید و به دوره پس از عرفات رسید که در آن محمود عباس زمام امور را در سال 2005 به دست گرفت. در زمان زمامداری محمود عباس و سیاست معروف وی که مذاکرات را تنها گزینه راهبردی برای حل درگیری با اشغالگران می دانست، درها به روی مرحله جدیدی از مذاکرات دو جانبه گشوده شد. 
 
انتظار نمی رفت که روند مذاکره در دوره حکومت شارون شاهد هیچ گونه حرکت واقعی باشد، اما با آغاز كنگره "آناپولیس" در پایان سال 2007 میلادی در دوره زمامداری بوش پسر ریاست جمهوری آمریکا، امید تازه ای در دل مقامات رسمی فلسطین دمیده شد و تصمیمات اتخاذ شده در آن کنگره در ذهن مذاکره کننده فلسطینی این خیال واهی را ایجاد کرد که با توجه به نظریه بوش که تشکیل "دو دولت" را پیشنهاد کرده بود، سازش به زودی برقرار می شود و دولتی فلسطینی تشکیل می گردد، اما در ماه های پس از آن در نتیجه تردیدهایی که ایهود اولمرت نخست وزیر وقت اسرائیل در مسائل مشخصی به ویژه قضیه قدس داشت، روند مذاکرات به بن بست رسید و همه آرزوهای مقامات رسمی فلسطین به باد فنا رفت و سرشکستگی نصیب آنها شد، به ویژه که آنها در سایه وجود تنش بین فلسطینیان مذاکرات فرصتی تاریخی برای دستیابی به سازش قلمداد می کردند. این سازش به محمود عباس میدان گسترده ای می داد تا با خیال آسوده به دور از "معضل" حماس و تأثیرات "زجرآور" آن بر توافقات پافشاری کند.
 
گویا مذاکره کنندگان فلسطینی و اسرائیلی در زمان اولمرت معامله نیمه تمامی را در زمینه سازش انجام دادند که بنابر گفته بسیاری از منابع فلسطینی و اسرائیلی آگاه به مذاکرات بین دو طرف، تنها اختلاف آنها بر سر وضعیت قدس و آینده آن بود و این مذاکرات به شکل کاملا سری انجام می گرفت، تا هیچ گونه موانع و عوامل جانبی آن را تحت تأثیر قرار ندهد، تنها بر سر وضعیت قدس و آینده آن با هم اختلاف داشتند.
 
اما محاسبات شخصی اولمرت باعث شد که طرف های معامله آن را به صورت نیمه تمام رها سازند و پس از آن کرسی سیاست و حکومت را ترک کنند. اسرائیلی ها دوباره به اوضاع داخلی خود و انتخابات مشغول شدند که در پی آن راستگرایان افراطی به رهبری بنیامین نتنیاهو روی کار آمدند. وی که به سختگیری و مخالفت شدید با برقراری ارتباط با فلسطینیان مشهور است، زمام رژیم را بر اساس برنامه سیاسی اسرائیل به دست گرفت. 
 
بدین ترتیب صفحه اولمرت با محتوای خود بسته شد و صفحه نتنیاهو گشوده گردید که وی مذاکرات را دوباره به نقطه صفر رساند. این در حالیست که طرف فلسطینی با این کار مخالف بود و بارها تلاش کرد که مذاکرات را از جایی که با اولمرت رسانده بود، از سر گیرد، اما فایده ای نداشت.
 
با پیروزی اوباما و حمله تبلیغاتی و مواضع بی سابقه وی در قبال قضیه فلسطین به ویژه در زمینه قضیه شهرک سازی، مقامات رسمی فلسطین بار دیگر امیدوار گشتند و میزان توقع طرف مذاکره کنندگان فلسطینی با تکیه بر موضع جدید آمریکا که آشکارا اعلام کرده بود: تا زمانی که ساخت شهرک های یهودی نشین کاملا متوقف نگردد، هیچ مذاکره ای نباید صورت گیرد،افزایش یافت.
اما عقب نشینی آمریکا از موضع خود در قبال شهرک سازی، عباس و تیم مذاکره کننده وی را در دردسر بزرگی انداخت. 
 
موضع فلسطینی...فراز و نشیب ها
 
محمود عباس در دوره رهبری خود بر تشکیلات خودگردان و سازمان آزادی بخش هیچ وقت به اندازه ماه های اخیر که به صورت بی سابقه شاهد واپس گرایی سیاسی مرتبط با قضیه فلسطین و آینده درگیری با اشغالگران اسرائیلی در سطح منطقه و محافل جهانی بوده، به تنگنا نیفتاده است. 
 
ادامه شهرک سازی بزرگترین خطر و بیشترین دردسر برای مواضع و سیاست های عباس محسوب می شود که فراز و نشیب های آن در رابطه ای تنگاتنگ با مواضع آمریکا در پی انتخاب اوباما و اعلام رویکرد سیاسی اولیه وی در ازای پرونده فلسطینی ـ اسرائیلی بیشتر خود را نشان داده است. 
 
عباس که از سوی محافل داخلی، منطقه ای و بین المللی حمایت می شد، خودش را در نوک قله فرض کرد و این امر باعث شد، چنین وانمود کند که وارد مقوله سازش جزئی در قضیه مربوط به شهرک سازی نمی شود، گویا تشکیلات خودگردان خود را برای چیدن ثمره فشار بین المللی به ویژه آمریکا ورسیدن به اولین محصول واقعی مذاکرات با اشغالگران که از حدود دو دهه پیش تاکنون منتظر آن بود، آماده می کند. 
 
این وضعیت زیاد ادامه نیافت به طوری که سخت گیری آمریکایی اندک اندک رنگ باخت و آمریکا از مواضع قاطع خود در قبال اسرائیل عقب نشینی کرد و به سمت سازش های جزئی متمایل گشت که در سایه آن از سرگیری مذاکرات را در صورت توقف یک ساله شهرک سازی پذیرفته می شد. سقف این مدت پس از آن به شش ماه و اخیرا به سه ماه رسید، تا اینکه دولت اوباما همچون دولت سابق بوش پذیرفت که مذاکرات بدون هیچ شرط تعیین شده ای از سر گرفته شود.
 
این عقب نشینی آمریکا برای عباس بسیار گران تمام شد و او را به شدت در تنگنا قرار داد، برای او آسان نبود که هر از چند گاهی از مواضع خود عدول و به یکباره از نوک قله سقوط کند، او به خوبی می دانست که وضعیت داخلی و آینده سیاسی او از سوی گروه های مقاومت و پیش از همه از سوی جنبش حماس که خواستار دست کشیدن از مذاکرات "بی نتیجه ای" است که تنها از دست دادن حقوق و نابودی اصول را در پی دارد، محک زده می شود. علاوه بر اینها رسوایی به تأخیر انداختن اعلام نتایج گزارش گلدستون در اکتبر 2009 وجهه سیاسی وی را نیز خدشه دار کرد. 
 
عباس از موضع آمریکا دلخور بود، اما نمی توانست با او از در دشمنی برآید یا آشکارا با او مخالفت و برای مدت طولانی خواسته هایش را رد کند، بنابراین تحت فشارهایی که اعمال شد، روش عقب نشینی تدریجی را انتخاب کرد و سرانجام مذاکرات غیر مستقیم را با پوشش دریافت ضمانت نامه یا برگه توضیحاتی که عباس، درخواست کرده بود پیش از موافقت علنی به او اعطا کنند، پذیرفت، وی با این روش تلاش کرد که وجهه مردمی و سیاسی خود را حفظ کند و با ارائه توجیهاتی توانست در سایه حمله و انتقادات گسترده گروه های فعال و مردم که انتظار می رفت جام خشم خود را به روی او بپاشند و گروه ها و بخش های وابسته به تشکیلات و هواداران سازش با آنها هم نوا شوند، از موضع خود حتی به شکل صوری دفاع کند.
 
مانور تاکتیکی 
 
عباس تلاش می کند معضل بزرگ و پیامدهای منفی ای را که از بازگشت غیر مشروط وی به سر میز مذاکرات ایجاد شده است، فرو نشاند.
 
شاید یکی از برجسته ترین نمودهای این تحولات درخواست از "میانجیگر آمریکایی" برای تبدیل مذاکرات مستقیم به غیر مستقیم برای مدت کمتر از چهار ماه و ربط دادن موافقت با آن به فراهم شدن برخی از خواسته ها بود، از جمله:
 
1ـ کسب توضیحات از آمریکا پیرامون برخی از مسائل (مرزها، قدس و شهرک سازی) و اعطای تضمین برای آن در صورت امکان.
 
2ـ دادن پوشش عربی به تصمیم از سر گیری مذاکرات، این امر از طریق دعوت از اتحادیه کشورهای عربی برای برگزاری نشست ویژه کمیته پیگیری کننده اتحادیه در سطح وزرای خارجه به منظور بررسی این امر و حل که صورت گرفت که نشست مذکور در 2/3/2010 انجام گرفت و اتحادیه اعلام کرد که از مذاکرات غیر مستقیم فلسطینی ـ اسرائیلی که به مدت چهار ماه به اجرا در می آید، حمایت می کند.
 
محمود عباس با دولت آمریکا وارد میدان زورآزمایی نشده، اما احساس کرده است که پروژه سیاسی وی که کاملاً بر مذاکرات استوار است، با خطر بزرگی روبروست و اگر نوعی سرسختی و سرکشی تاکتیکی از خود نشان ندهد وجهه او علاوه بر فلسطنیان که در دوره های گذشته نتایج مذاکرات را تجربه کرده و جز تثبیت شهرک سازی و ادامه درد و رنج، تروریسم و تجاوزات چیزی کسب نکرده اند، در نظر یاران و هوادارانش نیز خدشه دار خواهد شد.
 
عباس خوب می داند که درخواست توضیحات از دولت آمریکا هیچ تأثیری بر نتایج مذاکرات نخواهد داشت و دولت آمریکا که تاکنون نتوانسته است رژیم صهیونیستی را به ویژه در مسئله شهرک سازی مجبور به کاری کند، از الزام وی در مسائل حساس تر و باارزش تری همچون قضایای قدس، آوارگان و حکومت یک دولت کامل بر خاکش نیز عاجز خواهد ماند. 
 
بدون تردید ناخشنودی تشکیلات از توضیحاتی که دیوید هیل فرستاده اخیر آمریکا به منطقه با خود آورده بود و به طور ناقص به درخواست های فلسطینی درباره مسائل مهم آنها پاسخ داده بود، بهترین نمود از دولتی توخالی است که تلاش می کند سازش را احیا سازد.
 
مواضع طرف های مختلف
1ـ موضع اسرائیل:
 
هیچ نشانه ای از عجله ی دولت نتنیاهو برای انجام هر گونه معامله سازش بنابر درخواست عباس وجود ندارد، شاید هم بیش از همه تمایل دارد که مذاکرات به شکل کنونی (متوقف ـ غیر مستقیم) ادامه یابد و این وضعیت به او کمک می کند که با خیال راحت سیاست های خود را در این سرزمین اجرا کند یا از میزان انتقادات بین المللی نسبت به خود بکاهد. 
 
در حالی که نباید این نکته را فراموش کنیم که ساختار کنونی رژیم صهیونیستی و برنامه های سیاسی آن بدون نشان دادن هیچ گونه انعطافی نسبت به مسائلی همچون مرزها، قدس و پناهندگان تغییر می کند و سران این رژیم همچنان بر عدم توقف شهرک سازی از جمله "رشد طبیعی" و رد از سرگیری مذاکرات از نقطه ای که در دسامبر 2008 متوقف شده است، اصرار می ورزد.
 
2ـ موضع آمریکا
 
دولت اوباما که مذاکرات فلسطینی ـ اسرائیلی را پیش کشیده است، شاید می خواهد بدین ترتیب جراحات فلسطینی را تسکین دهد چرا که تشکیل یک دولت فلسطینی در کنار اسرائیل غیر ممکن است. اوباما تلاش می کند که با این روش زمان لازم را برای ترمیم زخم هایی که در عراق و افغانستان سر باز کرده است، پیدا کند و به برخی از پرونده ها، در رأس آنها پرونده هسته ای ایران بپردازد و نیز تلاش می کند حدالامکان وجهه ایالت متحده آمریکا را در بین مسلمانان و جهان عرب حفظ کند. 
 
علاوه بر اینها آمریکا از توان محدود خود در تحت فشار قرار دادن "اسرائیل" و میزان نفوذ لابی های صهیونیستی اسرائیلی در تأثیر گذاری بر تصمیمات این کشور در مسائل مربوط به خاورمیانه آگاه است، همچنین آمریکا نمی خواهد که همکاری های استراتژیک آن با اسرائیل به خطر بیفتد، زیرا اسرائیل اولین گزینه ای است که تصمیمات آمریکا را در منطقه اجرا می کند. 
 
با وجود ناخشنودی آمریکا از اینکه اسرائیل اعلام کرده است، 1600 واحد مسکونی جدید را در منطقه قدس احداث می کند، اما اسرائیلی ها از اینکه زمان مناسبی را برای دیدار "بایدن" نماینده رئیس جمهور آمریکا از منطقه در نظر نگرفته اند، عذرخواهی کردند. بدیهی است که دولت آمریکا نمی خواهد اقدامات قطعی و الزام آوری را در قبال اسرائیل اتخاذ کند و به جای اینکه طرف فلسطینی زیان دیده و تحت اشغال را مطمئن سازد، طرف اسرائیلی را مطمئن می کند به ویژه که دولت آمریکا در خلال دیدار نتنیاهو از آمریکا و نشست اپک بر التزام کامل این کشور به برقراری امنیت اسرائیل و همکاری بین طرفین تأکید کرد. 
 
نتنیاهو در آمریکا می گوید که قدس شهرک یهودی نشین نیست و ساخت و ساز در آن مانند ساخت و ساز در تل آویو است، از سوی دیگر آمریکا می کوشد که عملیات سازش و مذاکرات برقرار شود تا مذاکرات صلح از بین نرود و از این طریق شکافی ایجاد نشود که با جایگزین های دیگری که جریان های اسلامی و مقاومت آنها را اداره می کنند، پر گردد. 
 
3ـ موضع عربی  
 
هنوز تعدادی از کشورهای عربی در برابر خواسته های اوباما رئیس جمهور آمریکا در قبال کشورهای عربی و اسلامی که در دو سخنرانی مشهور خود در ترکیا و مصر اعلام کرده است، واکنش مثبتی نشان می دهند. از این رو این کشورها می کوشند که به وی برای تحقق آرمان هایش کمک کنند. 
 
آنچه بیش از همه تقدیر و تمجید این دولت ها را نسبت به سیاست خارجی اوباما برانگیخته این است که، وی از این موضع عربی نسبت به اسرائیل که در صورت عدم پایبندی این رژیم به توقف شهرک سازی هیچ گونه باجی به آن نمی دهد، آگاه است و نیز می داند که آنها نمی خواهند روند عادی سازی روابط با اسرائیل "علنی" باشد. 
 
همین داده ها در سنگین شدن کفه دولت های عربی که خواهان از سر گیری مذاکرات بدون شروط از پیش تعیین شده هستند، سهیم است. همان طوری که در بیانیه مشترک وزرای کشورهای عربی و وزیر امور خارجه آمریکا در 26 سپتامبر 2009 و بیانه وزرای امور خارجه کشورهای عربی در 3/3/2010 م آمده است مذاکرات فلسطینی ـ اسرائیلی به شکل غیر مستقیم صورت می گیرد، این اقدام عرب ها کار ایالت متحده آمریکا را ساده می کند، این تصمیم همچنین به عباس که اصرار داشت مذاکرات به شرط توقف شهرک سازی از سر گرفته شود، فرصت می دهد که با خیال راحت آن را پیگیری کند. 
 
پس از اعلام ساخت 1600 واحد مسکونی در قدس از سوی اسرائیل بحران مذاکرات بار دیگر بالا گرفت و خودخواهی و زورگویی اسرائیل را آشکار ساخت و تشکیلات خودگردان و حکومت های عربی را که در نشست سران کشورهای عربی بر پایبندی به صلح به عنوان گزینه ای راهبردی تأکید کرده بودند، دچار تنگنا کرد و آنها مجبورند که از سرگیری مذاکرات را مشروط به توقف ساخت واحدهای مسکونی کنند. 
 
سناریوها و پیامدها
 
با توجه به آنچه گذشت، می توان سناریوی از سر گیری مذاکرات تحت پوشش مذاکرات غیرمستقیم را بر اساس توافقات فلسطینی ـ آمریکایی که اخیراً از آن دم زده اند، امری واقعی فرض کرد. 
 
این سناریو راه حلی موقت برای بحران مواضع گذشته که عباس تأکید کرده بود در ازای توقف کامل شهرک سازی به آن پایبند می ماند و ترفندی مناسب برای به جریان انداختن روند مذاکرات دوجانبه به صورت مستقیم طی چهار ماه محسوب می شود. 
 
این وضعیت ممکن است که پیامدهایی زیر را برای اوضاع فلسطین در پی داشته باشد:
 
1ـ پایین آمدن سقف مذاکرات
 
با از سر گیری مذاکرات چاره ای فرا روی عباس و تیم مذاکره کننده وی نيست مگر اینکه سقف معروف اسرائیلی را در زمینه سازش غیر واقعی با فلسطینیان بپذیرد یا در چارچوب دوره تسلسل مذاکرات برای مدت نامشخصی باقی بماند یا راه سرکشی را پیش بگیرد که فشارهای محافل بین المللی را در پی دارد که از انتقاد و حمله سیاسی شروع می شود و در ادامه به تحریم سیاسی محدود و توقف حمایت مالی جزئی می انجامد و در پایان نیز تحریم همه جانبه را در پی خواهد داشت که یاسر عرفات نیز به این نکته رسید که همه اینها باید در چارچوب تعریف شده بقای سیاسی که وجود کلی تشکیلات مستلزم آن است، صورت گیرد. آنچه موجب تقویت این احتمال می شود این است که تجربه تاریخی نشان می دهد که آمریکا و قدرت های با نفوذ در جوامع بین المللی هیچ وقت "اسرائیل" را تحت فشار قرار نمی دهند بلکه دامنه فشار به سمت "حلقه ضعیف تر" که طرف فلسطینی متمایل می شود. 
 
2ـ فوران خشم ملت فلسطین 
 
محمود عباس تلاش می کند که از خشم فلسطینیان نسبت به مذاکرات و ادامه چپاول زمین های آنها و یهودی سازی قدس استفاده کند و به جوامع جهانی و در رأس آن دولت آمریکا هشدار دهد که دامنه خشونت به کرانه باختری کشیده شده است تا بدین ترتیب از شکست گزینه سازش در دوره های بعدی جلوگیری کند؛ این در حالیست که اسرائیل اشغالگر به شکل جدی و واقعی تحت فشار قرار نمی گیرد تا ملزم به پرداخت دستاوردهای سازش شود. 
 
اما محافل بین المللی و آمریکا به خوبی به وضعیتی که نهادهای امنیتی تشکیلات در کرانه باختری در آن قرار گرفته اند و نیز محیط امنیتی آن واقفند، بنابر این این هشدارها را جزو مانورهای سیاسی و فشارهای تاکتیکی می دانند که عباس قادر به اجرای آن نیست، بعلاوه آنها پیش تر می دانستند که عباس در اصل آن را قبول ندارد! 
 
3ـ پیش کشیدن پای شورای امنیت 
 
 همگام با بالا رفتن اطمینان محافل رسمی فلسطینی و عربی به اینکه پروژه سازش مسالمت آمیز به بن بست رسیده است و راه مذاکرات پایانی ندارد، طرف اسرائیلی از این وضعیت استفاده کرده و نقشه های خود را در این سرزمين پیاده می کند، زمین ها را نابود می سازد و زمینه تشکیل دولت فلسطینی را از بین می برد. طرف های فلسطینی و عربی کم کم صدای خود را در این زمینه که راه سازش به بن بست رسیده است، بلند می کنند و می خواهند این مسئله را به سازمان ملل بکشانند تا این سازمان به تعهدات خود در اجرای قطعنامه هایی که به حقوق ملت فلسطین در تعیین سرنوشت و تشکیل دولت خود و عقب نشینی اسرائیل از سرزمین های اشغالی 1967 مربوط می شود، عمل کند، اما این درخواست ها و فریادها راه به جایی نمی برد و نمی توان آن را راه حلی واقعی دانست که بتوان به آن اعتماد کرد؛ زیرا احتمال اینکه درخواست های مذکور در دهلیزهای سازمان ملل گم و وقت کشی شود، بسیار زیاد است بعلاوه امکان وتوی آن از سوی قدرت های بزرگ به ویژه آمریکا وجود دارد. 
 
پیشنهادات
 
ـ توقف مذاکرات سیاسی با سران رژیم اشغالگر، زیرا جدی بودن این امر را از بین می برد و دوره اشغالگری را طولانی تر می سازد؛ اشغالگران مرجعیت مشخصی ندارند تا بر اساس آن به حقوق ملت فلسطین و اصول ملی آن احترام بگذارند.
 
ـ تلاش برای تحقق استراتژی ملی واحدی که بر اساس گزینه های موجود و در چارچوب مصالح عالی ملت فلسطین بنا می شود.
ـ فعال سازی روند آشتی ملی فلسطینی و تلاش برای فراهم ساختن زمینه توافق و لوازم وحدت و پرهیز از صوری ساختن آن که به دور از هر گونه ابزار عملی و اجرایی است و نیز ایجاد اساس و پایه قابل قبول برای مشارکت ملی که زمینه مقابله با اشغالگران اسرائیلی و اقدامات شهرک سازی، یهودی سازی در فلسطین اشغالی را فراهم می سازد. 
 
ـ بازسازی و تشکیل سازمان آزادی بخش فلسطین بر پایه های سازمانی و سیاسی جدید به طوری که اقشار و گروه های مختلف فلسطینی را در داخل و خارج پوشش دهد و برگزاری انتخابات مجلس ملی بر اساس ابزارهایی که فلسطینیان در سطح ملی بر آن توافق دارند و این مجلس با قدرت و توان بالا منافع ملت فلسطین را تأمین کند. 
 
ـ تشکیل گروه فشار فلسطینی در سطح نهادهای رسمی و مردمی تا جلودار نیروهای فعال فلسطینی باشد و توان و نیروی ملی را در راه مبارزه با اشغالگران و پروژه های توسعه طلبانه آن بسیج می کند.
 
*مرکز الزیتون از استاد مؤمن بسیسو به خاطر نوشته اش که در این گزارش به آن تکیه شده است، نهایت قدردانی را دارد.




Bookmark and Share

Filed Under:

Anda dapat turut serta menampilkan artikel anda dalam blog ini dengan mengirimkan email ke :

ats.tsaqofah@gmail.com
ats-tsaqofah@telkom.net

Sertakan pula identitas yang jelas. Terimakasih telah mengunjungi ats-tsaqofah.blogspot.com


Leave a Reply